آرمان های انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره)
مطلب فوق از این حیث قابل توجه می نماید که در بینش های غیر الهی امر خطیر پرورش انسان ها به فراموشی سپرده می شود و معمولا مسائل اقتصادی، سیاسی و . . . به غلط در کانون تحلیل ها و حرکات انقلابی قرار می گیرند، در حالی که امام خمینی (ره) اصل اولیه را بر تحول افراد گذارده صراحتا می فرمایند:
«تمام عبادات وسیله است . . . که آنچه بالقوه است و لب انسان است به فعلیت برسد و انسان بشود . . . یک انسان الهی بشود» . (8)
2 . بعد اجتماعی: ایجاد یک جامعه خداپسند
معنویت به نظر امام (ره) به مملکت درونی افراد منحصر نیست، و چنان نیست که قوای درونی افراد را به اعتدال و سلامت رهنمون شود، بلکه فراتر از آن، نسیم معنویت باید در تمام زوایای اجتماعی بوزد و برای این منظور لازم است تا «تبلیغ » اصول اسلامی به صورت نهادی در درون جامعه اسلامی دنبال شود و در ضمن، فرهنگ دعوت به «ارزش های متعالی اسلامی » در میان کلیه آحاد اجتماعی جاری و حاکم شود . به همین خاطر امام خمینی (ره) نخست رو به عموم مردم نموده، وظیفه الهی آنان را تبیین می نمایند و سپس مؤسسات مختلف تربیتی را - تک تک - مورد خطاب قرار داده رسالتشان را یادآور می شوند . به طور کلی آرمان های تربیتی امام خمینی (ره) را می توان به شکل ذیل دسته بندی کرد:
گروه اول: آرمان های همگانی .
نخست: حاکمیت روحیه دلسوزی نسبت به سرنوشت انسان ها بر جامعه:
«پیغمبر اسلام برای این که مردم تربیت نمی شدند غصه می خوردند، به طوری که خدای تبارک و تعالی او را تسکین می داد . . . و هر انسانی باید این طور باشد که متاسف باشد برای آنهایی که نمی آیند به خط اسلام و خط انسانیت » . (9)
بنیان «امر به معروف و نهی از منکر» در جامعه اسلامی بر اصل فوق گذارده شده است و این که در جامعه اسلامی افراد نمی توانند نسبت به سرنوشت دیگران بی اعتنا باشند، لذا از روی «دلسوزی » و نه «طمع » و یا «کینه » برای نجات آنها از ضلالت به پا می خیزند و به اصطلاح امر به معروف و نهی از منکر می نمایند . وجود چنین روحیه ای است که جامعه آرمانی را به قبول اصل دوم رهنمون می شود و آن
پذیرش «مسؤولیت دسته جمعی » در قبال هدایت جامعه می باشد .
دوم: داشتن مسؤولیت دسته جمعی
از نکات جالب توجه در کلام امام (ره) یکی این است که ایشان هیچ گاه یک مؤسسه یا نهاد خاص را مسؤول و عهده دار تربیت مردم نمی دانستند، بلکه ضمن اشاره به کارکرد و رسالت هر یک از این نهادها، نهایتا متذکر می شدند که ملت و دولت لازم است در راه اصلاح فرهنگ جامعه دست به دست هم بدهند و کاستی ها را رفع نمایند; به عنوان مثال، اگر چه مدارس را مکلف به تربیت صحیح دانش آموزان می نمایند (10) ولی به همان بسنده نکرده، والدین و خانواده های آنها را نیز مورد خطاب قرار داده، سؤولیت شرعی شان را یادآور می شوند (11) و در کنار همه اینها به دیگر نهادهای اجتماعی گوشزد می نماید که، باید این نسل را از مفاسد و بلایای اجتماعی حفظ کنند، لذا یک جامعه آرمانی جامعه ای است که افراد آن در قبال سرنوشت تمامی مردم مسؤولند .
گروه دوم: آرمان های ویژه مؤسسات تربیتی - فرهنگی
البته امام خمینی (ره) واقع گرا تر از آن بودند که امر خطیری هم چون تربیت انسان ها را تنها به احساس درونی افراد موکول سازند . برای همین، روی تک تک مؤسسات تربیتی انگشت گذارده و نحوه فعالیت های آنها را متذکر می شوند . آنچه در این جا مد نظر می باشد، نه شیوه های عملی، بل اصول کلی حاکم بر کلیه مؤسسات است که در مجموع نشان دهنده وضعیت آرمانی مؤسسات تربیتی در جامعه اسلامی است، وضعیتی که در آن اصول ذیل نمود تام دارند:
اصل اول: صالح بودن کارگزاران امور تربیتی
حوزه ، دانشگاه، رادیو، تلویزیون، مطبوعات و . . . دیگر نهادهای تربیتی آن گاه می توانند مثمر واقع شوند که در مقام نخست خود «صالح » باشند، لذا وجود نهادهای صالح از جمله بلندترین آرمان های امام (ره) به حساب می آیند .
«آن قدر که کشور ما از دانشگاه و فیضیه صدمه دیده است از جاهای دیگر ندیده است . باید هر دوی اینها مهذب باشند و علمای اسلام و اساتید دانشگاه با هم پیوند داشته باشند» . (12)
اصل دوم: وجود توافق عمومی بین کلیه مؤسسات برای نیل به هدفی واحد (به ویژه حوزه و دانشگاه)
هماهنگ بودن نهادهای تربیتی برای نیل به این هدف مقدس کرارا مورد تاکید امام (ره) قرار گرفته است و ایشان به تناسب در مواقع مختلف این اصل مهم را تذکر داده اند که:
«دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هرچه بیشتر با روحانیون و طلاب علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاهم را محکم تر و استوارتر سازند و از نقشه ها و توطئه های دشمن غدار غافل نباشند» . (13)
و یا این که:
«لازم است طبقات محترم روحانی و دانشگاهی با هم احترام متقابل داشته باشند . از تبلیغات سوئی که بر ضد آنها در این چند صد سال شده . . . تا از تفرقه استفاده هرچه بیشتر ببرند احتراز کنند» . (14)
اصل سوم: جمع تعهد و تخصص در کلیه نهادها
مقام تربیت برای معلمانی است که در کار خود تخصص دارند و نسبت به اهداف متعالی آن از تعهد لازم برخوردارند، لذا حضرت امام (ره) سفارش اکید دارند که این منصب تنها به کسانی واگذار شود که دارای ویژگی فوق باشند و اگر روزی برسد که تمامی مسؤولان اجتماعی متعهد و متخصص باشند، در آن صورت وصول به یک جامعه اسلامی به میزان قابل توجهی ممکن و میسور به نظر خواهد رسید:
«ما انسان دانشگاهی می خواهیم نه معلم و دانشجو، دانشگاه باید انسان ایجاد کند . . . مهم این است که یک کسی که از دانشگاه بیرون می آید بفهمد که من با بودجه این مملکت تحصیل کرده ام . . . و باید برای این مملکت خدمت بکنم » . (15) و یا این که:
«ما با تخصص مخالف نیستیم، با علم مخالف نیستیم، با نوکری اجانب مخالفیم . . . ما می خواهیم متخصصینی در دانشگاه ربیت بشوند که برای ملت خودشان باشند» . (16)
تعبیر دیگر حضرت امام خمینی (ره) در این خصوص: «حضور حزب اللهی ها» ی باسواد و متدین در تمامی صحنه های انقلاب می باشد که نهادهای تربیتی با توجه به اهمیت شان در اولویت هستند . (17)
ادامه دارد
پانوشت ها:
1) برای قرائت تاریخچه این بحث نگاه کنید به:
- هانا آرنت، انقلاب، عزت الله فولادوند، تهران، خوارزمی، 1361 .
- کارل ورت، پیتر، انقلاب، ابوالفضل صادق پور، تهران، زوار، 1348 .
- ارسطو، سیاست، حمید عنایت، تهران، بی نا، چ 4، 1364 .
2) از جمله کارهای انجام شده در این زمینه که حکم بنیان اولیه بحث انقلاب را دارند می توان به کتب ذیل اشاره نمود:
- مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، صدرا، 1368 .
- مرتضی مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، تهران، صدرا، بی تا .
- ابوالفضل عزتی، اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی، تهران، هدی، بی تا .
- عباسعلی عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، تهران، کتاب سیاسی، 67 .
- جلال الدین فارسی، انقلاب تکاملی اسلام تهران، آسیا، بی تا .
3) از این جمله حضرت سیدالشهدا استنباط شده است که فرمودند: «همانا من خود خواهانه و از سر خودخواهی و همچون ستمگران قیام ننموده ام، بل خواهان امر به معروف و نهی از منکر هستم و این که بر اساس سیره جدم، حضرت رسول (ص) حرکت نمایم » .
4) گفتنی است که دیدگاه شیعه نسبت به اهل تسنن در این زمینه انقلابی تر است، به طوری که در میان اهل تسنن هستند فقهایی که به تحریم انقلاب حکم داده اند، اما شیعه قیام علیه حاکم غیر الهی را نه تنها جایز بل واجب معرفی کرده است . بدین منظور می توان به فتاوای علمای هر دو فرقه در ذیل عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» در سطح حاکمان مراجعه نمود .
5) شایان ذکر است که در این خصوص تحقیقی به قلم آقای محمد رضا حاتمی در دست بررسی و انتشار است که تحت عنوان «تئوری انقلاب از دیدگاه اسلام » به تحلیل دیدگاه اهل تشیع و تسنن پیرامون، «جواز شرعی انقلاب » پرداخته است . مؤلف واژه معادل انقلاب اسلامی را در فرهنگ اسلامی «امر به معروف و نهی از منکر» می داند .
6) صحیفه نور، ج 14، ص 103 .
7) ر . ک: مرتضی مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، تهران، صدرا، ص 60 و 172 و 174 .
8) امام خمینی، تفسیر سوره مبارکه حمد، ص 5 - 74 .
9) صحیفه نور، ج 19، ص 215 .
10) امام خمینی (ره) : «نقش خانواده ها و [خصوصا] مادر در نونهالان و پدر در نوجوانان بسیار حساس است و اگر فرزندان در دامن مادران و حمایت پدران متعهد به طور شایسته و با آموزش صحیح تربیت شده و به مدارس فرستاده شوند، کار معلمان نیزآسان ترخواهدبود» . (صحیفه نور، ج 15، ص 2 - 161)
11) امام خمینی (ره) : «معلم امانت داری است که غیر همه امانت ها، انسان امانت اوست . . . شما باید این عده ای که در ست شماست [را] تعلیم کنید و اهمیت تربیت را از تعلیم بیشتر بدانید» . (صحیفه نور، ج 14، ص 30 - 29)
12) صحیفه نور، ج 14، ص 112 - 3 .
13) وصیت نامه حضرت امام خمینی (ره)، چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص 12 .
14) صحیفه نور، ج 2، ص 20 .
15) همان، ج 13، ص 211 - 209 .
16) همان، ج 14، ص 232 - 4 .
17) امام خمینی (ره) : «باید توجه داشته باشید که در این سازمان مسلمانان متعهد حتی یک نفرشان نباید بیرون بروند، مگر تخلفاتی بکنند که این یک مساله دیگری است و فرقی با دیگران ندارند» . (صحیفه نور، ج 21، ص 30) .
منبع :http://www.hawzah.net
صفحات: 1· 2