نيش زدن به خانواده شهدا....
شادي پيامبر(ص)
إن أدْخَلْتَنِی النَّارَ فَفِی ذَلِکَ سُرُورُ عَدُوِّکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی الْجَنَّةَ فَفِی ذَلِکَ سُرُورُ نَبِیِّکَ
وَ أَنَا وَ اللَّهِ أَعْلَمُ أَنَّ سُرُورَ نَبِیِّکَ أَحَبُّ إِلَیْکَ مِن ْسُرُورِ عَدُوِّک
الهی اگر مرا به دوزخ افکنی شیطان راخوشحال میکنی واگر مرا بهشت ببری پیامبرت را شادمیکنی و من به خدا قسم میدانم که شادی پیامبرت نزد تو محبوب تر است از شادی دشمنت.
فرازی از دعای ابوحمزه ثمالي
شبهه
متن شبهه:
دراسلام طلابرای مردحرام است ولی طلاکاری حرم امامان شیعه ازواجبات است.حتی واجبترازفراهم کردن امکانات تحصیل برای کودکان محروم سرزمینم.
پاسخ شبهه
1⃣تجمل گرایی در حالی مورد مذمت است که برای دنیا باشد.
خداوند درباره ی تجمّل و زیبایی گرایی در مسیر معنویّت فرمود:
«یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفین ـــــ اى فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید! و بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمىدارد.» (الأعراف:31)
از رمىِ جَمَرات تا پرتاب گوجه فرنگى به شاه!
کنایه معنادار به محمدرضا شاه؛ رمز اصلی ممنوع المنبر شدن فلسفی چنانكه مىدانيم، منبر آقاى فلسفى، در دهم بهمن ماه 1350 و متعاقبِ سخنرانىِ كوبنده و افشاگرانهاى كه ايشان عليه جنايات رژيم در مجلس ترحيم آيت الله چهل ستونى (مسجد جامع تهران، 23 دى 1350ش / 25 ذيقعده 1391ق) ايراد كرد، از سوى رژيم ممنوع گرديد و ديگر وى تا هنگام پيروزى انقلاب اسلامى سخنرانى عمومى نداشت.
آن سخنرانىِ حقاً تاريخى، نوعاً به عنوان «عاملِ» ممنوع المنبر شدن فلسفى قلمداد مىشود، و اين تلقى، چندان بىراه هم نيست. اما بايد توجه داشت كه فلسفى، پس از آن سخنرانى نيز، شاهكارهايى در منبر داشت كه مىتوان گفت در ممنوع المنبر شدن وى بىنقش نبود.
پدرم نقل مىكرد: فلسفى پس از سخنرانى در مجلس ختم آيت الله چهل ستونى، يك دهه سخنرانى شبانه راجع به فريضه و مناسك حج داشت و در شبى كه راجع به رَمىِ جَمَره (سنگسار كردن شيطان) صحبت مىكرد وارد بحث در فلسفه رمى جمرات
شده و گفت: بعضىها هى سؤال مىكنند كه فلسفه اين سنگ زدن چيست و اسلام روى چه حكمتى، حُجاج را به انجام اين كار مأمور كرده است؟
بعد توضيحاتى درباره لزوم طرد شيطان در زندگى فردى و اجتماعى داد و در خلال آن گفت:
ـ مىگويند اين كار چه معنايى دارد؟! بابا! فلان شخصيت مملكتى از فلان كشور به سفر خارج مىرود و در كشر ميزبان، جمعى از دانشجويان كشورش جمع شده و بر ضدّ او تظاهرات مىكنند و شعار مىدهند و گوجه فرنگى گنديده يا تخم مرغ فاسد و امثال آن
به سوى او پرت مىكنند. مقصودشان از اين كار چيست؟ مىخواهند بگويند: ما ترا دوست نداريم و نمىخواهيم. از كشور ما برو! خُب، حجاج هم كه به سوى شيطان سنگ مىپرانند، اين كار شان جنبه اظهار دشمنى و بيزارى از شيطان دارد و مىخواهند بگويند:
آقاى شيطان، ما دوستت نداريم. ما ترا نمىخواهيم. از زندگى ما بيرون رو…! اين تمثيل گويا و سخت كوبنده، در شرايطى بود كه در آن سالها شاه به يكى از كشورهاى غربى (ظاهراً آمريكا) رفته بود و در آنجا، دانشجويان ايرانى بر ضدّ شاهتظاهرات كرده و وى را با پرتاب تخم مرغ و گوجه فرنگى مورد نوازش! قرارداده بودند.