چقدر در بدرفتاری کودکان نقش داریم؟
به مثال زیر توجه کنید:
فرزندان رفتارشان را خوب انتخاب می کنند ولی والدین با پاسخ دادن به طریقی که باب میل فرزندان است، بدرفتاری ها را تقویت می کنند
«آذردخت از پدرش می خواهد که با او بازی کند ولی پدر خسته است و البته باید چند تماس تلفنی هم بگیرد، پس تقاضای آذردخت را رد می کند. او مجبور است با خواهرش بازی کند و لذا دائماً مهره های بازی را محکم به صفحه می کوبد. پدر تذکر می دهد: «آذر، آرام تر بازی کن باشد؟» آذردخت پاسخ مثبت می دهد. پس از چند دقیقه به شدت کارت ها را به زمین پرتاب می کند. پدر فریاد می زند: «گفتم آرام تر!!!». چند دقیقه بعد صدای درگیری بچه ها همه فضای خانه را پر می کند و…»
پس کودک به هدفش رسیده یعنی:
1- پدر احساس آزردگی کرد. 2- پدر توجه نشان داده چرا که به آذردخت تذکر داده تا رفتارش را اصلاح کند. 3- آذردخت چند لحظه رفتارش را اصلاح کرد. اما برای جلب توجه پدر، یک سری آزار و اذیت دیگر را برنامه ریزی می کند و پدر خوب می داند که هدف آذردخت جلب توجه اوست.
و یک رفتار دیگر کودکانه
هدف کودک شما هر چه که باشد،قدرت نمایی، جلب توجه، تلافی جویی و… مهم این است که والدین بدانند، فرزندان نیازمند احساس تعلق هستند
«شهروز 4 سال دارد، او بسیار فحاشی می کند. در خانه هر حرفی که به او زده می شود بسیار بی ادبانه پاسخ می دهد، اشیاء را پرتاب می کند، دائماً در حال شلوغ بازی است و با همسالان خود خوب رفتار نمی کند. در مهمانی ها، بچه های دیگر را بسیار اذیت می کند و در جمع بزرگترها نیز دائماً از حرف های زشت استفاده می کند. مادرش همیشه از رفتار او شرمنده است و گاه آنقدر عصبی می شود که در جمع او را تنبیه و یا دعوا می کند.»
پس کودک به هدفش رسیده چرا که:
1- مادر به شدت دچار خجالت و سپس خشم می شود. 2- مادر با شهروز دعوا می کند و او را تنبیه می کند. 3- شهروز نیز متقابلاً دعوا می کند و مادر به خاطر حفظ آبروی خودش در جمع مجبور به تسلیم می شود. مادر دیگر خوب می داند که هدف شهروز ریاست است. او می خواهد قدرت نمایی کند. هدف کودک شما هر چه که باشد،قدرت نمایی، جلب توجه، تلافی جویی و… مهم این است که والدین بدانند فرزندان نیازمند احساس تعلق هستند. بد رفتاری هم یکی از راههایی است که فرزندان برای کسب و ارضاء این نیاز از آن استفاده می کنند. البته این بدان معنا نیست که فرزندتان فکر کند و به این نتیجه برسد که «چون قدرت می خواهم باید این گونه رفتار کنم و یا چون طالب توجه بیشتر پدر هستم، پس این گونه واکنش می دهم و … »؛ بلکه کودکان به مرور زمان در می یابند که بد رفتاری های آن ها موثر واقع می شود، آنها این مساله را با پاسخی که از والدین دریافت می کنند، تشخیص می دهند.
نقش والدین در بد رفتاری کودکان
این سوال جدی در ذهن بسیاری از والدین ایجاد می شود که «آیا آنها باعث بد رفتاری کودکشان می شوند؟» قطعاً خیر. فرزندان رفتارشان را خوب انتخاب می کنند ولی والدین با پاسخ دادن به طریقی که باب میل فرزندان است، بدرفتاری ها را تقویت می کنند. حال اگر والدین نحوه پاسخ دادن خود را تغییر دهند، کودکان دیگر نمی توانند به اهداف منفی خود دست پیدا کنند. اگر والدین به روشی متفاوت پاسخ دهند این پیام را به طور تلویحی به فرزندان ارسال می کنند که «نمی خواهیم از بدرفتاری تو پشتیبانی کنیم» و به این ترتیب به کودکان کمک می شود تا رفتارهای مثبت را انتخاب کرده و ادامه دهند. مثلاً پدر آذردخت می توانست این کار را انجام دهد: 1- رفتارهای بد آذردخت را نادیده بگیرد به این صورت که حرکات بدن و چهره خود را کنترل کرده و آرام نگه دارد. 2- به آذردخت حق انتخاب دهد، مثلاً بگوید: اگر می خواهی بازی کنی یا باید آرام باشی یا اینکه اگر می خواهی سر و صدا را ادامه دهی به اتاق دیگری برد، تصمیم با خود توست. 3- در صورت موافقت آذردخت پدر بعداً با او بازی کند یا زمانی که رفتار مثبتی دارد به او توجه نشان دهد.
مادر شهروز نیز می توانست این گونه واکنش دهد: 1- مادر می توانست نه خشمگین شود و نه احساس خجالت را در چهره نشان دهد بلکه وقتی شهروز شروع به بدرفتاری می کند کلاً سکوت کند و اتاق را ترک نماید. 2- در موقعیتی که اوضاع خوب است و مشکلی خاص در میان نیست در مورد رفتارهای بدش با او صحبت کند و برنامه های تشویق و محرومیت را در آن زمان ها با کودکش در میان بگذارد. شما والدین گرامی که با رفتارهای بد کودکتان مواجه هستید باید بدانید که انجام رفتارهای غیرمنتظره کار دشواری است یعنی درک چگونگی احساس شما و کار ساده ای نیست. شما باید دیدگاهتان را عوض کنید تا بتوانید به شکلی دیگر رفتار کنید.
صفحات: 1· 2