الطاف الهی، عفو و قهر خداوند، بهانه ای برای خشوع دل ها
آیه
قرآن کریم می فرماید: أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اَللّٰهِ وَ مٰا نَزَلَ مِنَ اَلْحَقِّ وَ لاٰ یکونُوا کالَّذِینَ أُوتُوا اَلْکتٰابَ مِنْ قَبْلُ فَطٰالَ عَلَیهِمُ اَلْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کثِیرٌ مِنْهُمْ فٰاسِقُونَ.
ترجمه
آیا وقت آن نرسیده است که دل های مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حقّ نازل کرده است خاشع گردد؟! و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد، سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت و قلب هایشان قساوت پیدا کرد؛ و بسیاری از آنها گنهکارند![1]
شأن نزول
نقل شده که، این آیه یک سال بعد از هجرت در باره منافقان نازل شده است به خاطر این که روزی از سلمان فارسی پرسیدند از آنچه در تورات است برای ما سخن بگو! چرا که در تورات مسائل شگفت انگیزی است (و به
این وسیله می خواستند نسبت به قرآن بی اعتنایی کنند) در این هنگام آیات آغاز سوره یوسف نازل شد، سلمان به آنها گفت: این قرآن «احسن القصص» و بهترین سرگذشت هاست، و برای شما از غیر آن نافع تر است. مدتی بعد باز به سراغ سلمان آمدند و همان خواهش را تکرار کردند: در این هنگام آیه «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کتاباً مُتَشابِهاً مَثانِی تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ…؛ خداوند بهترین سخن را نازل کرده کتابی که آیاتش(از نظر لطف و زیبائی و معنی) همانند یکدیگر است آیاتی مکرر دارد(اما تکراری شوق انگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانی که در برابر پروردگارشان خاشعند می افتد…» نازل شد.(زمر/ 23) باز برای بار سوم به سراغ سلمان آمدند و همان درخواست را تکرار کردند. در این هنگام آیه مورد بحث نازل شد؛ و آنها را مؤاخذه کرد که آیا موقع آن نرسیده است که در برابر نام خدا خشوع کنید و از این سخنان دست بردارید.
تفسیر
بعد از ذکر آن همه انذارهای کوبنده و هشدارهای بیدارگر در این آیه، به صورت یک نتیجه گیری می فرماید: «آیا وقت آن نرسیده است که دل های مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است خاشع گردد؟ و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد(مانند یهود و نصاری) سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت (و خداوند را فراموش کردند) و قلبهایشان قساوت پیدا کرد، و بسیاری از آنها گنهکارند»(أَ لَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا یکونُوا کالَّذِینَ أُوتُوا الْکتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کثِیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ). روشن است یاد خداوند اگر در عمق جان قرار گیرند و همچنین شنیدن آیاتی که بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نازل شده است هرگاه به درستی تدبر شود باید مایه خشوع گردد، ولی قرآن گروهی از مؤمنان را در اینجا سخت ملامت می کند که چرا در برابر این امور خاشع نمی شوند؟ و چرا همچون بسیاری از امت های پیشین گرفتار غفلت و بی خبری شده اند؟ همان غفلتی که نتیجه آن قساوت دل و همان قساوتی که ثمره آن فسق و گناه است! این آیه از آیات تکان دهنده قرآن مجید است که قلب و روح انسان را در تسخیر خود قرار می دهد و پرده های غفلت را می درد. لذا در طول تاریخ افراد بسیار آلوده ای را می بینیم که با شنیدن این آیه چنان تکان خوردند که در یک لحظه با تمام گناهان خود وداع گفتند، و حتی بعضا در صف زاهدان و عابدان قرار گرفتند.[2]
پیام ها
1-ایمان بدون خشوع قلب قابل توبیخ است. «أَ لَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ»
2-برای دعوت به خشوع، از اهرم ایمان استفاده کنید. (شما که ایمان دارید چرا خشوع ندارید؟) «أَ لَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ»
3-هدف از نزول آیات الهی، خشوع دلهاست. تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ…وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِ
4-ذکر خدا و تلاوت آیات قرآنی، زمینه ساز خشوع قلب است. «تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ»
5-یاد الطاف الهی و یاد عفو و قهر و سنّت های او، وسیلۀخشوع است. «أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ»
6-از تاریخ پیشینیان عبرت بگیریم. وَ لا یکونُوا کالَّذِینَ
7-تداوم غفلت، سبب سنگدلی می شود. «فَطالَ عَلَیهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ»
8-سنّت های الهی برای همه امّت ها یکسان است. وَ لا یکونُوا کالَّذِینَ…مِنْ قَبْلُ
9-از مهلت دادن الهی سوء استفاده نکنیم. «فَطالَ عَلَیهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ»[3]
پی نوشت ها
[1] حدید/16
[2] مكارم شيرازى، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، ج 5، ص103
[3] قرائتى، محسن، تفسیر نور، ج 9، ص
منبع : مكارم شيرازى، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، ج 5، ص103 -قرائتى، محسن، تفسیر نور، ج 9، ص472