SAFIR

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

خواص سوره مباركه حمد

20 خرداد 1395 توسط فريبا عقيلي

زیادی نور چشم
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: چون کسی را درد چشم باشد یا در بینایی او ضعفی باشد در اول ماه چون هلال ماه را ببیند دست بر چشم خود بنهد و سوره فاتحه را 10 بار با نیت خالص و توجه به معنی آن بخواند و در آخر سوره مبارکه «توحید» را 3بار بخواند بعد از آن 7بار بگوید: «یا ربِّ قَوِّ بَصَری».

سپس بگوید: «اللهم اکف انت الکافی، اللهم عاف انت المعافی». درد چشم و ضعف بینایی به صحت مبدل می گردد. (خواص آیات قرآن کریم، محمدتقی نجفی، ص10)

ایجاد برکت
در کلامی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم آمده است: هرکس، هنگامی که وارد خانه خود می شود، سوره حمد و توحید را قرائت نماید خداوند فقر را از خانه او دور کرده و برکت زندگی او را به حدّی زیاد می کند که به همسایگانش نیز می رسد.

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: فضیلت سوره حمد مانند فضیلت حاملان عرش است، هر کس آن را قرائت کند، ثوابی مانند ثواب حاملان عرش به او داده می شود

از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده است:‌ «هرکس سوره حمد را قرائت کند، به لطف و عنایت الهی، درهای خیر دنیا و آخرت به روی او گشوده خواهد شد.» (همان، ص 65 به نقل از الدرالمنثور، ج6)

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

الطاف الهی، عفو و قهر خداوند، بهانه ای برای خشوع دل ها

27 بهمن 1394 توسط فريبا عقيلي


آیه

قرآن کریم می فرماید: أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اَللّٰهِ وَ مٰا نَزَلَ مِنَ اَلْحَقِّ وَ لاٰ یکونُوا کالَّذِینَ أُوتُوا اَلْکتٰابَ مِنْ قَبْلُ فَطٰالَ عَلَیهِمُ اَلْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کثِیرٌ مِنْهُمْ فٰاسِقُونَ.
ترجمه

آیا وقت آن نرسیده است که دل های مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حقّ نازل کرده است خاشع گردد؟! و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد، سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت و قلب هایشان قساوت پیدا کرد؛ و بسیاری از آنها گنهکارند![1]
شأن نزول

نقل شده که، این آیه یک سال بعد از هجرت در باره منافقان نازل شده است به خاطر این که روزی از سلمان فارسی پرسیدند از آنچه در تورات است برای ما سخن بگو! چرا که در تورات مسائل شگفت انگیزی است (و به

این وسیله می خواستند نسبت به قرآن بی اعتنایی کنند) در این هنگام آیات آغاز سوره یوسف نازل شد، سلمان به آنها گفت: این قرآن «احسن القصص» و بهترین سرگذشت هاست، و برای شما از غیر آن نافع تر است. مدتی بعد باز به سراغ سلمان آمدند و همان خواهش را تکرار کردند: در این هنگام آیه «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کتاباً مُتَشابِهاً مَثانِی تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ…؛ خداوند بهترین سخن را نازل کرده کتابی که آیاتش(از نظر لطف و زیبائی و معنی) همانند یکدیگر است آیاتی مکرر دارد(اما تکراری شوق انگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانی که در برابر پروردگارشان خاشعند می افتد…» نازل شد.(زمر/ 23) باز برای بار سوم به سراغ سلمان آمدند و همان درخواست را تکرار کردند. در این هنگام آیه مورد بحث نازل شد؛ و آنها را مؤاخذه کرد که آیا موقع آن نرسیده است که در برابر نام خدا خشوع کنید و از این سخنان دست بردارید.
تفسیر

بعد از ذکر آن همه انذارهای کوبنده و هشدارهای بیدارگر در این آیه، به صورت یک نتیجه گیری می فرماید: «آیا وقت آن نرسیده است که دل های مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است خاشع گردد؟ و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد(مانند یهود و نصاری) سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت (و خداوند را فراموش کردند) و قلبهایشان قساوت پیدا کرد، و بسیاری از آنها گنهکارند»(أَ لَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا یکونُوا کالَّذِینَ أُوتُوا الْکتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کثِیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ). روشن است یاد خداوند اگر در عمق جان قرار گیرند و همچنین شنیدن آیاتی که بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نازل شده است هرگاه به درستی تدبر شود باید مایه خشوع گردد، ولی قرآن گروهی از مؤمنان را در اینجا سخت ملامت می کند که چرا در برابر این امور خاشع نمی شوند؟ و چرا همچون بسیاری از امت های پیشین گرفتار غفلت و بی خبری شده اند؟ همان غفلتی که نتیجه آن قساوت دل و همان قساوتی که ثمره آن فسق و گناه است! این آیه از آیات تکان دهنده قرآن مجید است که قلب و روح انسان را در تسخیر خود قرار می دهد و پرده های غفلت را می درد. لذا در طول تاریخ افراد بسیار آلوده ای را می بینیم که با شنیدن این آیه چنان تکان خوردند که در یک لحظه با تمام گناهان خود وداع گفتند، و حتی بعضا در صف زاهدان و عابدان قرار گرفتند.[2]
پیام ها

1-ایمان بدون خشوع قلب قابل توبیخ است. «أَ لَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ»

2-برای دعوت به خشوع، از اهرم ایمان استفاده کنید. (شما که ایمان دارید چرا خشوع ندارید؟) «أَ لَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ»

3-هدف از نزول آیات الهی، خشوع دلهاست. تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ…وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِ

4-ذکر خدا و تلاوت آیات قرآنی، زمینه ساز خشوع قلب است. «تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ»

5-یاد الطاف الهی و یاد عفو و قهر و سنّت های او، وسیلۀخشوع است. «أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ»

6-از تاریخ پیشینیان عبرت بگیریم. وَ لا یکونُوا کالَّذِینَ

7-تداوم غفلت، سبب سنگدلی می شود. «فَطالَ عَلَیهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ»

8-سنّت های الهی برای همه امّت ها یکسان است. وَ لا یکونُوا کالَّذِینَ…مِنْ قَبْلُ

9-از مهلت دادن الهی سوء استفاده نکنیم. «فَطالَ عَلَیهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ»[3]

پی نوشت ها

[1] حدید/16

[2] مكارم شيرازى، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، ج 5، ص103

[3] قرائتى، محسن، تفسیر نور، ج 9، ص

منبع : مكارم شيرازى، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، ج 5، ص103 -قرائتى، محسن، تفسیر نور، ج 9، ص472

 نظر دهید »

با توجّه به آية 29 حجر اين‌كه خداوند از روح خود در وجود آدم ـ عليه السلام ـ دميده است، چگونه انسان در روز قيامت عذاب مي‌شود، در حالي كه داراي روح الهي است؟

10 بهمن 1394 توسط فريبا عقيلي

خداوند در چند سوره‌اي از قرآن روح را به خود نسبت مي‌دهد: (حجر، 29؛ ص، 72؛ سجده، 9 و انبياء، 91.) حقيقت روح چيزي غير از بدن است[1] و تا آن نباشد انسان به وجود نمي‌آمد كرامتي كه خداوند به انسان مرحمت فرمود و مظهر آن امر به سجدة فرشتگان قرار گرفت در نكتة «نفخت فيه من روحي» نهفته است وگرنه بدن تنها لياقت آن سجده را ندارد. امّا سؤالي كه مطرح نموديد اگر منظورتان اين است كه «روح انسان قسمتي از روح خداست»، يعني چيزي از روح خداوند جدا شده و در انسان وارد شده باشد؛ اين صحيح نيست، چون اين‌كه در آيات قرآن «من روحي» و «من روحنا» و «من روحه» منظور اين نيست كه چيزي از خداوند جدا شده و در انسان وارد شده باشد، چنان كه در بعضي از مكاتب فلسفي آمده كه انسان از دو عنصر الهي و شيطاني تشكيل شده، چه بسا همين انديشه در عمق ذهن گويندگان آن موجب شده است كه پندارند انسان در تكامل خود، سرانجام خدا خواهد شد. در صورتي كه خداوند بسيط است و جزء ندارد و چيزي از خداوند كم و زياد نمي‌شود.
اگر منظورتان اين است كه انسان داراي روحي باعظمت و شريف است، يعني اضافة روح به خداوند اضافة تشريفي است. در اضافه، كمترين مناسبت كافي است و در همة زبان‌ها نيز رايج است، مثلاً در زبان فارسي مي‌گوييم: خداي ما، آسمان ما، عالم ما… اين قبيل اضافات ملكيت و جزئيت را نمي‌رساند، بلكه نوعي اختصاص است كه از كم‌ترين مناسبت پديد مي‌آيد. امّا در اضافة روح به خداوند چيزي بيش از رابطة خالق و مخلوق را لحاظ كرده است (همان طوري كه در مورد كعبه مي‌فرمايد: «بيت الله») اين به خاطر شرافت روح است، روح از جهت شرافت به خدا نزديك‌تر است.[2]

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

SAFIR

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مقالات
  • سخنان رهبری
    • انتخابات
  • حدیث
    • اهل بیت (علیها سلام)
  • سخنان بزرگان
  • تفسیر
  • مباحث روانشناسی
  • فایل چکیده مقالات
  • نسخه های قبلی
  • طب سنتی
  • معرفی کتاب

تدبر در قرآن

آیه قرآن

اوقات شرعی

اوقات شرعی

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس