پندار نیک و کردار نیک از توهم تا واقعیت
1-1. تعدد خدایان
تصویری که اوستا از جهان آفرینش و رابطه آفريده و آفريننده ارائه میدهد، تصویری گنگ و نامفهوم است که دوگانگی در آن موج میزند: خدای خوبی درگير جنگ با خدای شر است و درعینحال، گرفتار امشاسپندان هفتگانهای میباشد که جاودانه و بیمرگ هستند. این شریکان خدایی عبارتنداز: بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد و امرداد[1] که در آيین زرتشت، بهجای اهورامزدا، مورد ستایش و عبادت قرار میگیرند. [2]
بعد از پرستش امشاسپندان، نوبت به عبادت ایزدان میرسد؛ زیرا آيین زردشت، آيین ایزدمردها و ایزدبانوهاست؛ براي نمونه آذرایزد، نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان مزداپرستی در اوستاست که آتر و آترش هم گفته میشود و پرستش آن به نماد آيین زردشتی تبدیل شده است.
پیروان اوستا برای بزرگداشت برخی دیگر از ایزدها، آنها را پسر اهورامزدا، خوانده و مورد پرستش قرار میدهند.[3]
از سوی دیگر، اوستا پراست از وصف دیوها و گروهي انبوه از خدايان شر و ديوان پليد كه زندگاني پیروان اُشوزرتشت را همواره به تهديد و تباهي ميكشند و جلوگيري از اينهمه پليدي و زشتكرداري، تنها با رسوم، آيينها و آدابي خاص ميسر است؛ اين ديوهاي پليد، اغلب بينامونشان بوده و گاه به نكوهش صفتي مذموم، نمايانده میشوند.
1-2. تجسیم
یکی از مهمترین کجاندیشیها در میان بحثهای آغازشناسی، باورمندبودن به خدای مجسم و اعتقاد به شباهت داشتن آفریدگار به آفریدگان است. این گسیختگی اعتقادی همانند هر آيین تحریف شده، در آيین زردشتی نیز به چشم میخورد؛ پیروان اوستا در فرهنگ خود ساخته، چهرهای انسانگونه از خدایان بیشمارشان ارائه میکنند؛ براي مثال، چنان که در متون زرتشتي آمده است، خورشید چشم اَهورا مزدا است[4] اهورامزدا داراي سری است مانند سر شاهین.[5]
2. کدام کردار نیک؟
هر کردارِ اختیاری، نیازمند باور و پندار پیشین است و از پندار آشفته، نباید انتظار کرداری منظم داشت. بر همین اساس، میتوان کردارهای نادرست و نامطلوب بسياري را در رفتارهای برگرفته از فرهنگ اوستایی مشاهده کرد که به برخی از آنها اشاره میشود:
2-1. نژادپرستی
آيین زردشت که در دوره ساسانیان رواج داشت، آييني ويژه آریايیها بود و در طول بیش از دوهزار سال که از رسمیتیافتن آن میگذرد، حتی یک مورد هم نبوده که فردی غیرآریايی به آيین زردشت پیوسته باشد و یا زردشتیان، اجازه زردشتی شدن به شخصی غیرآریايی داده باشند. این واقعیت تاریخی با ادعای هدایت کنندگی آيین زرتشت سازگار نیست؛ زیرا چگونه میتوان باور داشت که آيینی در هرکجای دنیا میتواند فرزندان فردی خاص را به حقیقت رهنمون شود، ولی از هدایت فرزندان دیگر اقوام دریغ داشته باشد؛ آن هم به این دلیل که از داشتن خون و نژادي خاص بالاجبار محروم است.
2-2. جامعه طبقاتی
جامعه ایرانی در عصر ساسانيان به طبقات گوناگوني تقسیم میشد؛ خاستگاه این تقسیم پندي طبقاتي که تداعيگر گونهاي جامعه کاستي در هند بود و به شدت، عدالت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را از بین میبرد، آيین زرتشت. معروفترین این طبقات که در اوستا به آنها اشاره شده، عبارتند از:
ـ آسرونان(آتربان) نگهبان آتش، عنوانِ موبدان و یکی از گروههای خاص اجتماعی؛
ـ ارتشتاران(نظاميان)؛
ـ واستریوشان(کشاورزان). [6]
2-3. انحصاری بودن علمآموزی
در جامعهزرتشتی آموزش علم، ويژه طبقات ممتاز، همچون دبیران و موبدان بود و مردم دیگر طبقات از چنین حقی برخوردار نبودند. همین روند باعث شد تا هرگز تمدنی درونزا و فراگیر در دوره ساسانیان بهوجود نیاید بدينترتيب علم و کتابِ درخور توجهي از این دوره بهدست ما نرسيد است؛ همچنان که متون دینی نیز توان ادامه حیات نداشته در گیرودار روزگار از بین برود.
2-4. واسطه بین خدا و خلق
گروهي از نژادپرستان در مخالفت با آيین اسلام مدعی ضرورت گفتگو و نيايش با خدا به زبان فارسی؛ آنان به همیندلیل به تبلیغ آيین زرتشت ـ که به گمانشان به پارسی سخن گفته ـ میپردازند، غافل ازاینکه در این آیین نمیتوان با آزادي به اجرای مناسک دینی پرداخت و با خدا نیایش کرد؛ چرا که برابر دين زرتشتي مراسم عبادی بايد از سوی موبد زرتشتی اجرا شود و در امر توبه و بخشش هم اگر موبد موبدان، پادافره، گناهکار را ببخشد؛ اهورامزدا نيز، آنگاه همه آن را خواهد بخشيد. [7]
2-5. بیارزش بودن پیکر انسان
پیروان فرهنگ اوستا برای جسد مرده، ارزشی قائل نبوده و آن را نجس، و در تسخیر دیوها میدانند؛ آنان همچنين برای اينکه مرده زمین را نجس نکند، آن را دفن نکرده و در جايي به نام دخمه قرار ميدهند تا خوراک حیوانات شود؛ همچنين معتقدند که بايد «پیکر مرده چندان در دخمه بماند که باران بر آن و بر همه دخمه فرو بارد، بازماندههای چرکین را فرو شوید و پرندگان، مردار را بخورند» [8] آنان مرده را به گونهاي عریان در مقابل آفتاب قرار داده و گذاشتن پوششي بر روی آن را جرم میدانند. [9]
بهدلیل چنین باوری است که پس از رسمیت یافتن آيین زرتشت در ایران، دیگر گورستاني ایجاد نشد و در کاوشهای باستانی ـ برخلاف دورههای هخامنشی واشکانی ـ نشانی از دفن مردگان در عصر ساسانی بهدست نمیآید.
2-6. شناخت نادرست از طبیعت جسمانی انسان
احکامی که در اوستا برای انسانها بيان شده، با کارکرد اندام انسان سازگاری ندارد؛ براي مثال، برای پاک-شدن زنی که بچهاش سقط شده چنین حکم میدهد: «زن که کودکی سقط کرده باید سیگام از آتش و آب و مردم اشون و… دور باشد در درون چینهای؛ و نخستین خوراکی او سه یا شش یا نُه جام گمیز(شاش گاو نر) آمیخته با خاکستر است تا زهدان او شسته شود و سه شبانهروز نباید آب بنوشد (امروزه چهارروز) و باید تا سیزده روز در چینه، دور از مردم بماند».[10] آنچه در نقد اين حکم بايد پرسيد اينکه معلوم نيست زهدان چه ربطی به دستگاه گوارش دارد؟!!
2-7. نبودن معیار دقیق برای پاکی و ناپاکی
هرگاه در ميان جمعيتي كه دورهم نشستهاند، ناگهان يك نفر بميرد، همه آنان بسيار ناپاك شده و تا همه ذرات وجود خود نجس ميشوند؛ اين ناپاكي و آلودگي به گونهاي است که گاه غيرقابل پاكشدن ميشود؛ همچنين، از همان هنگامي كه روح، تن را ترك ميكند، جسد و لاشه نجس ميشود؛ عامل مرگ نيز ديوي است كه «نَسونَسوش»، نام دارد؛ اين ديو هنگامي كه در تن كسي حلول كند، آن فرد ميمیرد. «دْروخْشْنَسوشْ»، از ناپاكترين و خطرناكترين ديوهاست؛ بههمين علت به همان اندازهاي كه اين ديو، ناپاك، نجس و خطرناك است، آن لاشه و مرده نيز نجس و خطرناك به شمار ميرود و هر كس بيش از سه قدم به مردهاي نزديك شود، ناپاك شده و لازم است براي پاک شدن دوباره مراسم ديوزدايي و «بَرِشنوم« دربارهاش انجام شود.
خویشاوندان مرده تنها به سبب خویشاوندی با مرده ناپاک میشوند و باید در «آپهمان» بماندند؛ یعنی مدت زمانی خاص را، دور از دیگران و در تنهايی سپري کنند. [11] وضعيت خانه نيز همين گونه بوده و بايد پس از ناپاکي دوباره پاک شود.
2-8. تناسب نداشتن گناه و مجازات
2-8-1. مجازات کشتن سگ آبی
کسی که سگ آبی را کشته، باید بیست هزار ضربه شلاق بخورد و بیست هزار بسته هیزم به منظور استفاده در آتشگاه، به آتش اهورامزدا هديه کند؛ همچنانکه بايد ده هزار بسته بَرَسم[12] و ده هزار نوشیدنی خاص تاوان دهد و بعد، ده هزار مار، ده هزار گربه، ده هزار سنگپشت، ده هزار قورباغه، ده هزار مور دانهکِش، ده هزار مور گزنده، ده هزار کرم خاکی، ده هزار مگس و… بکُشد! و پس از دادن دهها چیز دیگر باید دوشیزه مردنادیدهای از خواهران یا دختران خود را که بيش از پانزده سال داشته وداراي گوشوارههایی در گوشها باشد به تاوان روح سگ آبی به اشون مردی بدهد. [13]
2-8-2. مجازات تنها بردن مرده به دخمه
کسی که مردهای را به تنهايی به دخمه ببرد، همواره ناپاک ميماند. او را دور از آب، آتش و گیاه در قرنطینه نگه داشته و بدترین غذا و آب را به او میدهند و به هنگام پیری پوستش را کنده و سرش را قطع میکنند. [14]
2-8-3. مجازات لمس عمدی یا غیر عمدی مرده
برابر آيين زرتشتيان مجازات كسي که بدون عمد و یا با تعمد مردهاي را لمس ميكرد، «مرگِ ارزان» [15] بوده و لازم ميشد تا حد شرعي مرگ دربارهاش اجرا شود.
2-9. تناسب نداشتن مطهرات و نجاسات
در فرهنگ و آيين زرتشتيان به موارد گوناگوني از نامتناسب بودن مطهرات و نجاست ميتوان دست يافت
ـ نوشیدن گمیز(ادرار گاو نر): اجراي اين حکم از سوی زنی که بچه خود را سقط کرده است ضروري ميباشد. .[16]
ـ آلوده نساختن آب و خاک مقدس: مردم نبايد آب و يا خاك مقدس را آلوده نمايند؛ درحاليكه آنان قضاي حاجت طبيعي خود را بر روي همين خاك انجام ميدهند.
ـ شستشو با شاش گاو نر: آنجاکه مزدا میگوید زائرانِ «مهر» باید پیش از تقدیم قربانی و نذر و نیاز و «هوم»[17] ، دو تا سه روز، خود را با شاش گاو بشویند و برای کفاره گناهان، بیست تا سی تازیانه بخورند. این همان موضوع تطهیر و حد شرعی است که در «وندیداد» به صورت کامل تبیین، تشریع و تفریع شده است:
«مزدا گفت: به مدت سه روز و سه شب، بدن خود را بشویند و برای کفاره گناهان سی تازیانه بخورند…؛ مدت دو روز ودو شب باید بدن خود را بشویند و بیست تازیانه بخوردند.»[18]
ـ کندن شیار برای راندن دیوها: آداب کندن سه شیار، شش شیار، نه شیار و… در وندیداد آمده است: کندن شیار برای راندن دیوها، دفن ناخن و مو، کندن گودال برای تطهیر زنان و غسل است.
ـ ازدواج با محارم: «خوَئِتوَدَثَه» (زناشويی با نزدیکان) در آيین زرتشت، امری مقدس است؛ چنانکه در يسنا آمده است: «من ایمان دارم به دین مزدیسنايی که جنگ را براندازد، باعث شود که سلاح را کنار گذارند و به خوَئِتوَدَثَه امر کند که حق است.»
ـ حرمت روزه گرفتن: به شخصی که روزه بگیرد «اشموغ»؛ یعنی کافر و ملحد میگویند.
2-10. پاسخگو نبودن به مسائل جدید
پیروان فرهنگ اوستا به دلیل روحیه باستانپرستی و ستایش همه آنچه نیاکان داشتهاند، نمیتوانند از دستآوردهاي دیگران بهرهبرداری کنند؛ از اينرو آنان استفاده از محصولات صنعتی و دستآوردهاي جدید علمی را مخالف آيین نیاکان خود میدانند.
همچنين آنان به دلیل نداشتن منابع دینی، از امکان استنباط احکامِ مسائل جدید اقتصادی و تجاری، همچون بانکداری، بیمه عقود جدید و… برخوردار نيستند؛ همچنانکه نميتوانند درباره جرم وحدود، و قوانین جزئی و مدنی، قانونی روشمند و قابل اجرا ارائه کنند.
افزون بر آنچه بيان شد منابع دینی مورد استناد فرهنگ اوستا درباره فلسفه عبادت و مسائل خردوکلانِ عبادت، سخنی قابل توجه برای ارائه ندارند.
3. کدام گفتار نیک؟
گفتار، نشانه و ثمرهای از پندار و کردار است و اگر ایندو به پلشتی آمیخته باشد، آن نیز پلشت خواهد بود و چنانچه این دو، وصف نیک داشته باشد آن نیز، نیک نامیده خواهد شد؛ بنابراین با توجه به پندارها و کردارهای ناشایستی که از فرهنگ برگرفته از اوستاي موجود نقل شد، نباید انتظار گفتاری نیک از پیروان این آيین داشته باشیم؛ زیرا اوستا خود از ارائه الگويی مناسب برای گفتار نیک ناتوان است.
براي مثال میتوان گفت دعا نوعی گفتار نیک است که موجب ايجاد پيوند و رابطه بین خدا و خلق، ميشود؛ حال آنکه در آيین زردشت، دعا و خواستن از خداوند جلوهای نداشته و مراسم انجام شده، نه برای رازونیاز، بلکه برای بهدستآوردن دل امشاسپندان و ایزدان است و حضور خداوند در میان انسانها و یاری کردن آنان کمرنگ و گاهی در حد هیچ است؛ گویا قائل به تفویض مطلق هستند و به اشتباه، ادعای اختیار میکنند؛ بنابراین سخنگفتن از اخلاق نیک که خداوند در آن غایب بوده و حضوري فعال ندارد، سخنی گزاف خواهد بود.
جمع بندی
با توجه به مطالب یاد شده، ميتوان دريافت که در فرهنگ اوستایی و آيين مرديسنا، حاکمیت برگیتی بین خدایان، امشاسپندان و ایزدان مورد کشمکش قرار گرفته و جهان هستی، جهانی پرتناقض و پرتعارض است و اهورامزدا در آن از توان مديريت و یا حمایت از مخلوقات خود برخوردار نيست را ندارد. همچنين در زمینه عمل نیز برابر اين آيين، جز برخی کارهای ناشایست و دور از کرامت انسانی و یا غیرقابل انجام، برنامهای روشمند برای عمل وجود ندارد و نتیجه آن بیبرنامگی، در عرصه گفتار است که در حد شعار گفتار نیک باقی میماند.
————————————————————————————————————————–
پی نوشت :
* استادیارگروه کلام اسلامی، دانشگاه قرآن و حدیث.
[1]. ر.ک: اوستا، ج2، ص926، تعلیقات جلیل دوستخواه بر اوستا، تهران، مروارید، چ1، 1370.
[2]. ر.ک: سومین یشت، اوستا، ج1، ص287 ـ 292.
[3]. ر.ک: اوستا، ج2، ص897.
[4]. یسنا، 1/1/11، 2/36.
[5]. یشتها، 1/39، 1/40.
[6]. ر.ک: اوستا، ج2، ص894.
[7]. وندیداد، فرگرد5، بند25، 26.
[8]. وندیداد، فرگرد5، بند14؛ استودان، نام چاه یا گودالی در کنار دخمه یا برج خاموشی که استخوانهای مردگان را در آن میریزند (اوستا، ج2، ص914).
[9]. وندیداد، فرگرد5، بند61، همان، فرگرد، بند44 ـ 46.
[10]. وندیداد، فرگرد5، بند45 ـ 57، ارمشت: شخص ناپاک؛ ارمشتگاه: جای ناپاکان و زن دشتان، (فرگرد3، بند15 ـ 18).
[11]. وندیداد، فرگرد12.
[12]. شاخههاي بريده شده درخت سرو، شمشاد و مانند آنها که موبدان زرتشتي هنگام اجراي آيينهاي پشتخواني و مانند آنها به دست ميگيرند؛ ر.ک: فرهنگ سخن، حسن انوري، ج2، ص911.
[13]. وندیداد، فرگرد14، بند1 ـ 18 .
[14]. وندیداد، فرگرد3، بند20.
[15]. در آیین زرتشت گناهان درجاتی دارند که بالاترین آنها گناه مرگ ارزان است،«مرگ ارزان» در فرهنگ زرتشتی «در خور وشایسته مرگ» تعریف شده است.
[16]. وندیداد، فرگرد5، بند45 ـ57.
[17]. هوم نام نوشابهای مقدس بود که از گیاهی خاص که برخی آن رادر شاهدانه یا ریواس ویا انگور داشته اند به دست میآمد وبرای رسیدن به حالت خلسه از آن در مراسمهای دینی استفاده میشد.
[18]- ن.ک: یشته1،/1/491، 30/122.
کلید واژه
اوستا، وندیداد، نیاکان پرستی ، پندار نیک ، کردار نیک
منبه :http://www.ntpasokh.com
صفحات: 1· 2